اشارهای کوتاه به عشق لیلی و مجنون و محتوای زن در این روایت
از شما چه پنهان وقتی به لیلی عاشق فکر میکنم میبینم شیدایی و وفاداری و رنج و غصه ناشی از دوری مجنون به شکل عجیبی در پیچ و تابهای روایی و وجود مجنون شکل گرفته . یعنی مجنون است که به لیلی هویتی عاشقانه بخشیده .انگار در ذهنم این جمله فریاد میزند برای شیدا شدن زن باید به دنبال یک مرد عاشق و جسور بود .
از آن طرف اگر لیلی نبود ؛ آیا مجنون در داستان عاشقانه شکل میگرفت ؟
اگر تعصبات قومیو قبیلهای لیلی و مجنون نبود آیا این داستان شکل میگرفت ؟
اگر تفکر مرد سالار نبود که از زن به عنوان یک برده یاد کند ؛ آیا لیلی باز در عقد ابن سلام میماند ؟
اگر فرهنگ جامعه بسته عرب نبود که به سبب عشق زن را انگشت نمای خلق بداند ؛ آیا باز هم لیلی آن لیلای مجنونمیشد ؟
اگر خبر رسان سو استفاده گر نبود که مجنون را نسبت به ازدواج لیلی با خبر کند و به جای وفای به عهد لیلی از بی وفایی او بگوید ؛ آیا باز هم مجنون در سوز و گداز عشق میسوحت ؟
و اگر لیلی آن لیلای مظلوم و پاک و باکره مجنون نمیشد ؛ امروز کسی از عشق پاک لیلی و مجنون میگفت؟
تو بگو چه شد که لیلی ؛ لیلی مجنون شد آن هم در نیای بستهی اعراب که معتقد بودند لیلی بعد ابن سلام هم باید تنها بماند ؟
تو بگو چه شد که در دنیای زن ستیز اعراب لیلی ؛ لیلی شد ؟
اصلا تو بگو که لیلی چگونه از عدل میگفت وقتی عدالتی نبود؟
چگونه از خدا میگفت وقتی خدا در بین جاهلیت اعراب پنهان بود؟
لیلی آمد که ترکیبی از شخصیت و هویت یک زن در فرهنگ بسته اعراب باشد . لیلی آمد که بگوید میتواند یک الهه قابل ستایش باشد نه صرفا برای مجنون که برای عاشقان شیدا که مفهوم عشق را دریافته اند و عظمت عشق را میدانند . لیلی آمد که تصویری از مجنون باشد . لیلی آمد که تصویر افت و خیز شیدایی عشق را در وجود مجنون معنا کند .
لیلی آمد که مجنون بسازد و چادر عشق را بر پا کند .